دنیایی منی .......

گوش جان باخته ام گوشه یِ دِنج اتاقم و به صدای تو که ارام ارام و با حوصله از ان طرف

گوشی باخستگی برایم حرف ها را می نشانی کنار هم ...

نگاه می کنم خودم را که چگونه انگار شعف کودکانه دارم از با تو بودنم...از ان ذوق های ناب

عمیق کودکانه که بزرگتر که می شویم اکثرا دیگر هرگز به همان خلوص اول تجربه نمی کنیم!

کنی یا نه همان شعف می دود زیر پوستم هر بار...هر بار که حرف می زنیم. امشب را دیگر از

تنگنای همان چیز غریب...از هزارتویه همان اندوهی که ریخت تویه صدایت..شروع کرده ام به گفتن..

صدای اهنگ را که بلندتر می کنی و می گویی: این یکی را گوش کن مریم دیوانه کننده است..!

من پلک ها را تویه تاریکی رو به روی مانیتور کم نور طوری ارام می گذارم روی هم و سکوت می

کنم..که انگار نمی خواهم بفهمی تُن گرمِ صدای تو طناب بلندی است که انتهایش به دل من

وصل می شود..و درونم را دلنشین می لرزاند و مقطع مقطع دیوانه ام می کند...

مرد...راستش را بخواهی حس می کنم عمری است بی وقفه مست توام  بی انکه می نوشیده

باشم مستم مست تو ....

 حالا تو خوابی و من...اغتشاش موهایم را روی بالش سفید رها می کنم در تمنای شبی خواب

الود طولانی در اغوشت..

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : دو شنبه 16 تير 1393 ا 16:1 نويسنده : رحی ا
.: Weblog Themes By violetSkin :.